سمیه
سرمه بر چشم دلم می کشی با خنده ات
دل شود پیشت علیل گر نباشد بنده ات
می بده بر بی غمان من شوم مست رخت
غم زدل کاهد مرا تکیه بر دست رخت
یار من گشتی عجب دل زمن بربوده ای
با غروبت هر شبی بر غمم افزوده ای
هستیم بردی زکف نازنین خوانی مرا
گر به پیشت مرد دل از خودت دانی مرا
+ نوشته شده در ساعت توسط صمد ناصری دستنایی
|
شعر هایی به سفارش دوستان با اسامی درخواستی که حروف اول بیتها وقتی کنار هم قرار بگیرند یک اسم یا یک کلمه خاص میباشد.