زهره
زیباترین تبسم ای هدیه ی خدایی
جانا دلم به دستت کی تو زمن جدایی
هر شب به عشق چشمت ساغر کنم لبالب
از خون دیده ای که از چشم چکیده بر لب
ره ده مرا به قلبت ای قبله وجودم
نام تو یار زیبا با شعر خود سرودم
هر کس که عاشقت نیست غم در دلش فراوان
ما را به خود مینداز ای قبله گاه ایمان
+ نوشته شده در ساعت توسط صمد ناصری دستنایی
|