سميه شیاسی
سرود عشق میخوانی به دستان هنرمندت
سرو جانم به قربانت و دل مفتون و در بندت
مرید مسلکت جمعی و تو شمع فروزنده
مران ما را ز درگاهت جهان کن زنده با خنده
یگانه دلبری مه رو دو خنجر جای هر ابرو
یکی هستی به زیبایی تو با عشقت کنی جادو
همای شه پر زیبا سعادت با تو شد معنا
همه دنیاست چشمانت شیاسی در بی همتا
+ نوشته شده در ساعت توسط صمد ناصری دستنایی
|